-
خاطرات یک ســرور اولی

نوشته اصلی توسط
mohsen3x
1:اقای شفنگی داداش تاحالا کجا بودی؟ تک رو بودی الان مشخص شد واندر کجا 100 میشه سری دویدی اومدی تو اتحاد برنده.خواستی مطعن شی قبلش حذف نمیکنه.راستی هنوز رزمه ندادی عزیز؟؟؟
ببخشید پستم یکم طولانی شد یه جورایی نامه خدافظی من بود(البته تو فروم جی وان)
درود
اسم اکانت بنده شانگفی هست میتونید برید اکابر اگه خوندن بلد نیستید.احترام گذاشتن به دیگران برای آدم کسب احترام میکنه دوست عزیز الان کسی به شما نمیگه با مزه ای.
دوست عزیز به دو دلیل جواب ندادم این پستتون رو ،اول که خیلی برام مهم بود اینه که شما و من توی یه ساید هستیم وتا حالا ندیده بودم توی یه ساید همدیگرو وتخریب کنن. دوم این که گفته بودید این پست آخرتون توی تاپیک این سرور هست و درست نبود من چیزی بگم و شما چون حرف زده بودید که نمیاد این تاپیک نیاید جواب بدید به دور از جوانمردی بود که من میگفتم وشما مجبور بودید حرفتون رو بشکنید بیاید پست بذارید ولی گویا شما زیاد پایبند به حرفهای خودتون نیستید و علی رغم خداحافظی از این تاپیک باز هم اومدید پست گذاشتید.
درباره رزومه بنده شایان هستم پلیر اکانت شیر مازندران اولین بارم هست دژکوب بازی میکنم و تازه با این بازی آشنا شدم و تازه فهمیدم که 4جهت جغرافیایی توی این بازی هست و کسانی که توی یه جهت هستند علیه هم حرف نمیزنن.
از اول سرور تا 4 اسفند نود و چهار توی اتحاد های اسکری بودم اون زمان یه چیزی به من داد لیدر که بهش میگفتن کتیبه جنگ آموز من که نمیدونستم چیه ، چون سرور اولی هست که بازی میکنم بعد لیدرمون گفت از اتحاد برو بیـرون چند تا از پایتخت های دوستان هم اتحادی رو غارت کن واسه نیرو ساختن بااونی که بهش میگن کتیبه ؛ گفتم این نامردیه اینا هم اتحادیمن چرا غارتشون کنم ؛ گفت به این میگن کار گروهی! گفتم چشم واسه همین از اتحاد اومدم بیرون بعد کتیبه که گرفتن دادن یکی دیگه دوباره لیدرم دعوتم کرد توی اتحاد دوباره رفتم باز یه بار دیگه اون کتیبه رو داد بهم دوباره اومدم بیرون که کارگروهی انجام بدم یادمه شما هم لطف کردی یه پایتخت دادی من کارگروهی کردم رو شما . بعدش دیگه موندم بیرون تا چند وقت پیش که لیدرم گفت بیا اتحاد . این از بیرون رفتن و تو اومدن من.
رزومه که نمیدونم چیه چون سرور اولی هست که بازی میکنم اول سرور به لیدرم گفتم همه یه دهی که میگن کپ ؛ میگیرن من چیکار کنم؟ یه مختصات داد گفت برو اینجا ده جدید بزن رفتم زدم گذشت، گذشت تا حدود 4ماه بود بازی میکردم یه لینک مختصات داد گفت با نیروهات اینو بزن و یه چیزی به نام خزانه توی دهت بساز 10 کن منم ساختم و زدم شد این
گفتن به این میگن کتیبه انبار. گفتم حالا چیکارش کنم ؟ گفتن باهاش انبار بساز بعدش بده نفر بعدی منم همین کارو کردم گفتن کارت خوب بود.
البته در حین همین کارها یه نیرویی که میگن محافظ بهش ساختیم توی 2تا دهمون یه جا 24هزار تا گویا میگن 24کی یه جا هم حدود26هزار تا (کی) که هی لیدرمون میگفت بفرست روی اون چیزه که بهش میگن کتیبه جنگ آموز هی میفرستادم اینا میرفتن هی گندم تموم میشد تعدیل میزدم بعد چند روز دوباره میفرستاد میومدن توی ده ، دوباره هی تعدیل میزدم تا برسن بعد میگفت اون چیزه که بهش میگن جنگ آموز دادیم به یکی دیگه این محافظارو بفرست اونجا دوباره میفرستادم ،باز هی گندم تعدیل میزدم تا برسه هی لیدرم میگفت آفرین تو اگه همینجور به حرفهای لیدرا گوش کنی یه چیزی یاد میگیری.
گذشت تا این که یه اکانت بود توی اون یکی ناحیه بازی که که گویا میگن بهش جنوب غرب هی میومد دهای کوچیک منو غارت میکرد ، منم دفاع هام روی اون کتیبه جنگ آموزه بود همش با خودم فکر میکردم من چرا 50000 تا محافظ دارم ولی خودم باید هی غارت بشم ، لیدرم گفت این یعنی کار گروهی عیبی نداره ده کوچولوها زیاد مهم نیست ولی یه بار حرصم گرفت منم به اونی که ده کوچولوهامو غارت میکردد حمله کردم ، حمله واقعی ها نه از این الکیاش هر چی نیرو داشتم جمع کردم زدم بهش میخواستم دیوارش خراب شه ، نیروهاش فرار کنن از دهش برن دیگه نیرو نداشته باشه بعد شد این
دیدم همه بهم نامه دادن دمت گرم جنوب غرب رو زمینگیر کردی همرشون بی دندون شد و من تا امروز به این موضوع فکر میکنم که همر یعنی چی؟ دندون چی کار میکنه ؟ یعنی میخواستن بیان مارو گاز بگیرن؟
ولی من و داداشم از خوشحالی دیگران خوشحال بودیم و هم این که یه عالمه غارت کرده بودیم اون آقاهه رو و تلافی اون غارتهایی که ده کوچولوهامونو وکرده بود در اومد.
تازشم محسنمون یه کار دیگه هم کرد با اون اکانت که هی مارو غارت میکرد ایناهاش
گذشت تا یکی دیگه که اسم اکانتش pejiiبود هی به ما حمله الکی میکرد با یه دونه نیرو بعدا فهمیدم بهش میگن فیک، من حرصم در اومده بود یکی از دهکده هاش که نزدیک من بود رو زدم تا حرصم خالی شه بعد نتیجش شد این
دیدم باز همه نامه دادن دمت گرم واندرشون پر پر کردی. من به داداشم محسن که اونم سرور اولشه میگفتم محسن واندر یعنی چی اونم هی توی گوگل سرچ میکرد جواب واضحی پیدا نکرد به هرحال باز هم از شادی دوستانم شاد بودم هی میگفتن با این کار به پیروزی نزدیکتر شدیم.
باز همون اکانت که واندرش رو زدم بهم حمله کرد میخواست یه ده منو مال خودش بکنه بی تلبیت منم فوری توی اون ده قصر ساختیم ده مال خودمون موند بعد با دوستام صحبت کردم گفتندد انتقامتو ازش میگیرم ، گفتم عیبی نداره بازیه انتقام چیه؟ نرین دعوا کنین باهاش یه وقت یا نرین به دوستامون توی انجمن فحش بدین کار زشتیه ، این فقط یه بازیه یا میبریم یا میبازیم بعد گفتن نه بابا توی بازی ، گفتم مثلا چیکار ؟ گفتند صبر کن ببین صبر کردم تا نتیجش شد
این
گذشت تا چند روز پیش توی 3تا دهکده هامون به جای مهاجر دیدیم عکس یه آقاهه هست که خیلی خوشتیپه و کتاب دستش بود معلوم بود تحصیلکردس واسه همین با محسن از اونا ساختیم فکر کردم سطح علمی اکانت میره بالا بعدا پرسیدم گفتن اسمش سناتوره ، گفتم دیگه سیاست دیپلماسی اکانتمون هم خوب میشه. بعد میخواستیم ده جدید بزنیم به جای مهاجر ها از اینا استفاده کردیم یه ده توی منطقه خاکستری بود این سناتور ها رو فرستادیم با مردم اون ده حرف بزنن ، خوب حرف زدن مردم اون ده به امپراطوری ما ملحق شدند.
بازم همه اومدند تبریک گفتن ، و گفتند باز هم به پیروزی نزدیکتر شدیم واندر رقیب رو چیف کردی و من و محسن کماکان داریم توی گوگل سرچ میکنیم ببینیم واندر چیه
این کارهایی بود که به عنوان تازه کار با داداشم انجام دادیم. ببخشید که دیگه توی سرور اولمون بیشتر از این ازمون برنیومد.

نوشته اصلی توسط
mohsen3x
راستی برادر شفنگی اقا واندر اسکری خورد الان اس ای پیشتازه نمیخوای اتحاد عوض کنی گفتم حیف نمونی حروم میشی اینجا
شما چرا سعی داری خودت رو بی سواد و امی نشون بدی دوست عزیز خوندن شانگفی خیلی سخت نیست. در ضمن بودن در اتحاد برنده چی میخواد به من بده؟ نگران 600 تا گلدی؟ آخر سرور عکس میذارم از گلدهایی که از اکانت ما کد شده برای دفساز هایی که یه دونه دفشون هم برا ما نیومده .
شما که تک رو نبودی کاری بیشتر از من سرور اولی انجام دادی واسه منطقت؟ حداقل 50000تا محافظم روی جن" آموز کوچیک بود و تنها باری که محافظ های من رو بک دادن بچه های اکانت شکارچی و گفتن گندم نداریم بدیم جنگ آموز توسط شمال شرق زده شد. فکر میکنم همین یه دونه کار یعنی حفاظت از یه جنگ آموز برای یه سرور اولی کفایت میکنه.
سربلنـد،پیــروز ودنباله دار باشید.
پی نوشت: خوبه آدم یه ذره عزت نفس داشته باشه و وقتی میگه دیگه توی تاپیک یه سرور پست نمیذاره دیگه نذاره یا بیاد بگم اشتباه کردم میخوام پست بذارم.
پی نوشت2: کسی برای حرف خودش (رجوع به پینوشت 1) ارزش قایل نیست به نظرتون برای دیگران ارزش قایل میشه؟
پی نوشت 3: ادب مــرد به ز دولت اوست
پی نوشت 4: همه دوستان رو ارجاع میدم به امضام باشد که رستگار شویم
سیبیل مــــرد بـــه ز دولت اوست
-
محبوبیت کاربر - 6 تشکر, 7 پسندیدن, 0 نپسندیدن