آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نمایش نسخه قابل چاپ
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
ور تو بگوييم که ني، ني شکنم شکر برم
ما زاده عشقيم و فزاينده درديم
با مدّعيِ عاکفِ مسجد، به نبرديم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایینقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یار در کوزه http://www.pic4ever.com/images/connie_mini_bump.gifو ما گرد جهان میگردیم :دینقل قول:
نوشته اصلی توسط SajjaD MaRiLyN
http://www.pic4ever.com/images/d.gif
الان ما با "م" کلمه آخر "بگردیم" بگیم یا با "ی" :دینقل قول:
نوشته اصلی توسط ShayaN_ShangFei
منت هیچ کس نخواهم خورد
نان بازوی خویش خواهم خورد
دِرِن دِرن. دِرررررن دِرِررررررررررررررن. دِرِرِرِن. شعری از پلنگ صورتیhttp://www.freesmile.ir/smiles/228319_nerdylaff.gif
هر چی فکر کردم شعری یادم نیومد. گفتیم یادی از شاعر بزرگ پلنگ صورتی کنیم.:p
این شعر ختم تایپیک بود .نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ðŕ. Şђǒϯğύŋ
این تایپیک با شعر پلنگ صورتی به پایان میرسد .:دی
در دیده عیان تو بودی و من غافلنقل قول:
نوشته اصلی توسط SajjaD MaRiLyN
در سینه نهان تو بودی و من غافل
از جمله جهان تو را عیان می جستم
خود جمله جهان تو بودی و من غافل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Eshbil
لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند
دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند
گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو
به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند
دلم محراب زيبايي چو ابروي تو ميخواهدنقل قول:
نوشته اصلی توسط Theutates Thunder
بهانه كرده و تنها گل روي تو ميخواهد
در شهر ما گناه بود عشق و شهریارنقل قول:
نوشته اصلی توسط Eshbil
زندانی ابد به سزای گناهش است
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
نـشـانـم پـیـش تـیـرش کـاش تـیرش بر نشان آیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
کـه پـیـشـم از پـی تـیـر خـود آن ابـرو کـمان آید
در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت
کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست...
تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مبادنقل قول:
نوشته اصلی توسط MOD CorLeone
دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو ***** تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده امنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
حالم داره از " م " بهم میخوره دیگه
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
اینم پس داشته باش :)نقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم ***** دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
همه با من سر لج دارن
بابا من گناه دارم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
پیام بازرگانی :دی
دروغ میگه م زیاد پیدا کرده :دی از د بگین :دی
4 بار به من اخطار دادن ، من با همه مدیران انجمن لجم :دینقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم **** که ان درد به صد هزار درمان ندهم
ماییم به صد هزار غم رفته به خاک
پیدا شده در جهان و بنهفته به خاک
کسی که روی تو دیدست حال من داند * که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواندنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
بالاخره از " م " تموم شدیم :دی
در آتش عشق تو، خليلانه خزيديم
در مسلخ عشّاق تو، فرزانه و فرديم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است ** زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام مانقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
ای بس که به خاک من مسکین آیند
گویند که این تویی چنین خفته به خاک
کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيستنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
هيچ بازار چنين گرم که بازار، تو نيست
سرو زيبا و، به زيبايي بالاي تو نه
شهد شيرين و، به شيريني گفتار تو نيست
تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت
از تشنگیت تمام دنیا می سوخت
تا حبّ علی و آل او یافته ایمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
یا تسلیم شو و یا م بده :))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Eshbil
واااااااااااااای من عاشق این شعرم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
حرف نداره این شعر..........
نه برادر تسلیم نمیشیم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
از زندگانیم گله دارد جوانیمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
شرمنده جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
- - - Updated - - -
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
- - - Updated - - -
مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیمنقل قول:
نوشته اصلی توسط Eshbil
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
- - - Updated - - -
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ** NAZI **
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
- - - Updated - - -
فقط شهریار...:)
حیدر بابا دونیا یالان دونیادی
در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم
وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم
تشريف غمت بر دل و با درد فراقت
جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم
جاست شهریارنقل قول:
نوشته اصلی توسط Theutates Thunder
حیدر بابا دنیا یالان دنیادی
سلیماندان نوحدان قالان دنیادی
اوغول دوغان درده سالان دنیادی
هركیمسیه هر نه وئریب آلیبدی
افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی
مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انسنقل قول:
نوشته اصلی توسط stupid
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا
مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا[/quote]
ایا ز بیم زبانم نژند گشتم و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ
ژاله بارید کوچه ها گل شدنقل قول:
نوشته اصلی توسط Gaara
رفتن ما به خانه مشگل شد
در دیده عیان تو بودی و من غافلنقل قول:
نوشته اصلی توسط ShayaN_ShangFei
در سینه نهان تو بودی و من غافل
از جمله جهان تو را عیان می جستم
خود جمله جهان تو بودی و من غافل