مشاعره :

[stupid]

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

تشريف غمت بر دل و با درد فراقت

جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم

[** NAZI **]

فقط شهریار...
حیدر بابا دونیا یالان دونیادی

جاست شهریار
حیدر بابا دنیا یالان دنیادی
سلیماندان نوحدان قالان دنیادی
اوغول دوغان درده سالان دنیادی
هركیمسیه هر نه وئریب آلیبدی
افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

تشريف غمت بر دل و با درد فراقت

جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم

مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا

[Gaara]

مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا[/quote]

ایا ز بیم زبانم نژند گشتم و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ

[ShayaN_ShangFei]

ایا ز بیم زبانم نژند گشتم و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ

ژاله بارید کوچه ها گل شد

رفتن ما به خانه مشگل شد

[Gaara]

ژاله بارید کوچه ها گل شد

رفتن ما به خانه مشگل شد

در دیده عیان تو بودی و من غافل

در سینه نهان تو بودی و من غافل

از جمله جهان تو را عیان می جستم

خود جمله جهان تو بودی و من غافل

[ShayaN_ShangFei]

در دیده عیان تو بودی و من غافل

در سینه نهان تو بودی و من غافل

از جمله جهان تو را عیان می جستم

خود جمله جهان تو بودی و من غافل

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،

تا زو طلبم واسطه عمر دراز،

لب بر لب من نهاد و می گفت براز

می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!

[Gaara]

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،

تا زو طلبم واسطه عمر دراز،

لب بر لب من نهاد و می گفت براز

می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!

به به :دی
این یکی رو خودم خیلی دوس دارم

زلفین تو سی سرند و هر سی مستان
آن سی مستان فتاده در سیمستان (یا سیستان بعضی جاها)
عاج است بنا گوش تو یا سیم است آن
یک بوسه اگر دهی کم از سی مستان