-
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی
اين بود دنيايي که بخاطرش لگد به شکم مادرم ميزدم؟
کاش پاهايم ميشکست...
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-

نوشته اصلی توسط
WondeR
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی
یک نفر هست صمیمانه تو را می خواهد
مثل یک عاشق دیوانه تو را می خواهد
گاه با یاد تو زانو به بغل می گیرد
خاطراتش شده افسانه ، تو را می خواهد
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
دی شیخ با چراغ همی*گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می*نشود جسته*ایم ما گفت آن که یافت می*نشود آنم آرزوست
والله که شهر بی*تو مرا حبس می*شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی*زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
-

نوشته اصلی توسط
GreatSaMuRai
دی شیخ با چراغ همی*گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می*نشود جسته*ایم ما گفت آن که یافت می*نشود آنم آرزوست
والله که شهر بی*تو مرا حبس می*شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی*زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
تقدیر چنین است دلم گیر تو باشد
هر لحظه نگاهم پی تصویر تو باشد!
تقدیر چنین است دلم بین رقیبان
دیوانه ترین پای به زنجیر تو باشد
انگار گناه است که در سن جوانی
از حادثه ی عشق ، دلم پیر تو باشد !!!!!!...