در جستجوی فرصت عمری تباه کردم
فرصت جوانیم بود من اشتباه کردم :دی
نمایش نسخه قابل چاپ
در جستجوی فرصت عمری تباه کردم
فرصت جوانیم بود من اشتباه کردم :دی
کلک فقط داری دنبال "م" میگردیااا نگو نه
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است فایل پیوست 1015
دگه دگه http://www.pic4ever.com/images/acigar.gif
تا تو مراد من دهی کشته فراق تو
تا تو به داده من رسی من به خدا رسیده ام
دیو چو بیرون رود فرشته دراید :دی
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخواست مشکل نشیند
گفتم یه کم بار ادبی پیجتون رو ببرم بالا چیه این شعارهای انقلابی رو مینویسید
کم مونده یکی بیاد بگه یه توپ دارم قلقلیه فایل پیوست 1021
دارم از زلف سیاهش گله چندان كه مپرس
كه چنان ز او شده*ام بی سر و سامان كه مپرس
تو نمیدونی که اخه هادی منو به توپ "م" بسته بود اینجا :))
منم از خودم گفتم
هادی الانم گیر دادی به "د" =))
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان كردم
متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست
دگه من شعرام تموم شده ها اینارو از این ور اون ور پیدا می کنم :دی و هر چقدر بگی م و د اخر پیدا کردم :دی
مرگ در ذهن اقاقی جاریست
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
پدر سپهری قریین رحمت باشه یه شعر گفته پر " م" هستش :p
ته خاطر جانه دلبر خراب کمبه نکاره:rolleyes:با ( ه ) بگو
اونایی که شمالین میفهمن من چی میگم;)
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان،ایوان مداین را آیینه عبرت دان
نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دیداره تیره روزی نابینا
عبرت بس است مردم بینا را
:دی
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده ست
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
لطف حق با تو مداراها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند
دلي كز معرفت نور صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در دیاری كه در او نیست كسی یار كسی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هر كس آزار منِ زار پســندیــد ولـی
نپـســندیـد دلِ زار من آزارِ كســی
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی