تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
نمایش نسخه قابل چاپ
مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
- - - Updated - - -
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
- - - Updated - - -
مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
- - - Updated - - -
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
- - - Updated - - -
فقط شهریار...:)
حیدر بابا دونیا یالان دونیادی
در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم
وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم
تشريف غمت بر دل و با درد فراقت
جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم
جاست شهریار
حیدر بابا دنیا یالان دنیادی
سلیماندان نوحدان قالان دنیادی
اوغول دوغان درده سالان دنیادی
هركیمسیه هر نه وئریب آلیبدی
افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی
مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا
مـا ره بـه کوی عافیت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا[/quote]
ایا ز بیم زبانم نژند گشتم و هاژ
کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ