صفحه 3 از 17 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 164

موضوع: داستان رو ادامه بده :دی

  1. #21

    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    پایتخت
    نوشته ها
    529


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    سلام به همه
    نقل قول نوشته اصلی توسط ** NAZI ** نمایش پست ها
    ولی ناکام از اسپم کردن برگشت پیش دوستاشو گفت .........
    بیا ببینم چی گفت ناناز


    هیی یادش بخیر با حسن کچل و بقیه چه داستانی ادامه میدادیم. دائم قهرمان داستان جای گِلگیر پره کشتی داشت انجام وظیفه میکرد.

  2. تشکر cyrous, ** NAZI **, AlIrEzA.IRAN تشکر نمود
  3. #22

    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    نوشته ها
    231


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    'گفت من خوابم میاد تا کی رو اکانت باشم پس لعنت فرستاد به هرچی جانشین و دوال به درد نخوره 603018_icon_mad.gif
    در زمان صلح پسران پدران را به خاک میسپارند و در زمان جنگ پدران پسران را

  4. #23

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    محل سکونت
    A BaD PLaCe
    نوشته ها
    43


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    ناگهان سر و کله دوالش پیداش شد و نازی مجبور به پس گرفتن حرف خود شد
    ناخــــدایی که از طـوفان بترسـه
    سرنوشــــتی به جز غــــــــرق شدن نــــداره

  5. تشکر Ðŕ. Şђǒϯğύŋ, ** NAZI **, cyrous تشکر نمود
    پسندیدن ** NAZI **, cyrous پسندید
  6. #24

    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    :D
    نوشته ها
    85


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 2 پست

    حرفشو پس گرفت و گفت اقا من با تو نبودم که با .....
    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو با ما در میان بگذارین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو معرفی کنین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو درباره دژکوب در این قسمت به اشتراک بذارین

  7. #25

    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    نوشته ها
    231


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    گفت من با تو نبودم با پیمان بودم که یه دفعه مث فشنگ پیمان تفنگ سر رسید خخخخ
    در زمان صلح پسران پدران را به خاک میسپارند و در زمان جنگ پدران پسران را

  8. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
    پسندیدن ** NAZI ** پسندید
  9. #26

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    محل سکونت
    A BaD PLaCe
    نوشته ها
    43


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    از بد ماجرا پیمان داشت از حوالی اکانت رد میشد و از این گفت و گو آگاه شد اومد سروقت نازی که ....
    ناخــــدایی که از طـوفان بترسـه
    سرنوشــــتی به جز غــــــــرق شدن نــــداره

  10. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
    پسندیدن ** NAZI ** پسندید
  11. #27

    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    پایتخت
    نوشته ها
    529


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    اومد سروقت نازی که
    نکنه میخواستین گلدوزی کنیم لابد دییی

  12. #28

    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    :D
    نوشته ها
    85


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 2 پست

    اومد سر وقت نازی و گفت نازی خانومی نشنیدم چی گفتی! یه بار دیگه بگو ، ولی نازی .......
    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو با ما در میان بگذارین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو معرفی کنین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو درباره دژکوب در این قسمت به اشتراک بذارین

  13. #29

    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    74


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    یه سیلی خابوند گوششو و ............

  14. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
    پسندیدن ** NAZI ** پسندید
  15. #30

    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    :D
    نوشته ها
    85


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 2 پست

    نقل قول نوشته اصلی توسط Knig}{T نمایش پست ها
    یه سیلی خابوند گوششو و ............
    نازی هم عصبانی شد و زد پیمان رو شتک کرد و بعدش........

    ( چیه خو انتظار که ندارین منو بزنه منم هیچ عکس العملی نشون ندم؟)
    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو با ما در میان بگذارین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو معرفی کنین

    لطفا ثبت نام کنید. خودتونو درباره دژکوب در این قسمت به اشتراک بذارین

صفحه 3 از 17 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •