داستان رو ادامه بده :دی

[** NAZI **]

اولین سر نخ رو از انباری پیدا میکنه ، یه تار مو بلند!!! برا کی میتونه باشه؟...

[Spartacus]

مال مادر فرانکیه :دی
علی مو رو برداشت و داد آزمایشگاه ......

[** NAZI **]

قرار شد جواب ازمایش رو چند روز بعد بدن، برگشت خونه دید مریم داره با تلفن میحرفه تا پوآرو رو دید قطع کرد ....

[Shaniz]

رفت به آشپزخونه یه لیوان آب بخوره از شانس بدش یخچال خراب شده بود ...

[** NAZI **]

زنگ زد به تعمیراتی سر کوچه که بیاد و تعمیرش کنه

[Shaniz]

تعمیراتی هم وسط راه پاش شکست و مرد

[AKATSUKI]

تعمیراتی هم وسط راه پاش شکست و مرد

مرد در حالی که یک برگه چک سفید امضا تو دستش بود!

[Spartacus]

داشتان به کجا کشبددنیال زیر بغل مار هستید
پوآرو زود خودشو بالای سر تعمیر کار رسوند،چکه تو دست از طرفه ...........

[** NAZI **]

از طرف یکی از مدیرا بود و لی پوآرو نتونست تشخیص بده چون تعمیر کتر تا پوآرو رو دید چک رو قایم کرد....

[Spartacus]

پوآرو دید چکو که تعمیر کتر ازش قایم کرد و زیر نظرش گرفت ،تا بفهمه چه رابطه ای بین .....