مشاعره :

[ShayaN_ShangFei]

در دیده عیان تو بودی و من غافل

در سینه نهان تو بودی و من غافل

از جمله جهان تو را عیان می جستم

خود جمله جهان تو بودی و من غافل

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،

تا زو طلبم واسطه عمر دراز،

لب بر لب من نهاد و می گفت براز

می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!

[Gaara]

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،

تا زو طلبم واسطه عمر دراز،

لب بر لب من نهاد و می گفت براز

می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!

به به :دی
این یکی رو خودم خیلی دوس دارم

زلفین تو سی سرند و هر سی مستان
آن سی مستان فتاده در سیمستان (یا سیستان بعضی جاها)
عاج است بنا گوش تو یا سیم است آن
یک بوسه اگر دهی کم از سی مستان

[** NAZI **]

به به ببین کیا به جمع ما پیوستن
شایان و محمد
خوش اومدین :دی

نـمـیـری شـهـریـار از شـعـر شـیـریـن روان گـفتن
کــه از آب بــقــا جــویــنــد عــمــر جــاودانـی را

[stupid]

آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم

ور تو بگوييم که ني، ني شکنم شکر برم

آمده ام چو عقل و جان از همه ديده ها نهان

تا سوي جان و ديدگان مشعله نظر برم

[** NAZI **]

اقا تکراری ندازین ااااا
مـکـتـب عـشـق بـه شـاگـرد قـدیمت بسپار
شـهـریـاری که درین شیوه شهیر آمده است

[** NAZI **]

شاعرا انجمن کجان؟

[Knig}{T]

اقا تکراری ندازین ااااا
مـکـتـب عـشـق بـه شـاگـرد قـدیمت بسپار
شـهـریـاری که درین شیوه شهیر آمده است

تا رسید نغمه دیدار بهار ....پر کشید بلبل مستان زین دیار

- - - Updated - - -

شاعرا انجمن کجان؟

یه بازی خوب بیار این حال نمیده :دی نگو که ایده داری بگو ندارم :دی

[** NAZI **]

راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می رسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می دمد سنجق یار می رسد

[** NAZI **]

تا رسید نغمه دیدار بهار ....پر کشید بلبل مستان زین دیار

- - - Updated - - -



یه بازی خوب بیار این حال نمیده :دی نگو که ایده داری بگو ندارم :دی

خب بابا پیشنهاد بده دیگه ای بابا

[arkantous]

دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد -------------------- تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم-------------- این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

- - - Updated - - -

به نظرت بخش داستان رو ادامه بدید بزارم؟
تو همه انجمن های دژکوب طرفدار داره