-
نوشته اصلی توسط
arkantous
دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد -------------------- تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم-------------- این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
- - - Updated - - -
به نظرت بخش داستان رو ادامه بدید بزارم؟
تو همه انجمن های دژکوب طرفدار داره
چطوری یه بازیش؟
-
نوشته اصلی توسط
arkantous
دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد -------------------- تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم-------------- این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
- - - Updated - - -
به نظرت بخش داستان رو ادامه بدید بزارم؟
تو همه انجمن های دژکوب طرفدار داره
در خــزان هــجــر گــل ای بــلــبــل طــبــع حـزیـن
خـــامـــشـــی شـــرط وفــاداری بــود غــوغــا چــرا
داستان چیه اونوقت؟
-
از دبستان جهان درس محبت آموز
امتحان است بترس از خطر واخوردن
شهریارا به نصیحت دل یاران دریاب
دست بشکسته مگر نیست وبال گردن
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نالدم پای که چند از پی یارم بدوانی
من بدو میرسم اما تو که دیدن نتوانی
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این
یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم
تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
من نیز چو تو شاعر افسانه خویشم
بازآ به هم ای شاعر افسانه بگرییم
از جوش و خروش خم وخمخانه خبر نیست
با جوش و خروش خم و خمخانه بگرییم
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
مـاتـم سـرای عـشـق به آتش چه می کشی
فـردا بـه خـاک سـوخـتـگـان مـی کشانمت
-
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج------سزد اگر همه دلبران دهندت باج
نوشته اصلی توسط
** NAZI **
در خــزان هــجــر گــل ای بــلــبــل طــبــع حـزیـن
خـــامـــشـــی شـــرط وفــاداری بــود غــوغــا چــرا
داستان چیه اونوقت؟
من یه داستان رو شروع میکنم بعد هر کی میاد یه جمله بهش اضافه میکنه و نفر بعد میاد ادامش میده
مثلا من میگم یکی بود و یکی نبود ....
نفر بعدی میاد میگه یه آدم بود که.....
نفر بعدیش: خیلی خفن بود ....
نفر بعدیش میگه: یه روز که داشت از خیابون رد میشد....
نفر بعد: یه ماشین خوشگل دید و ....
خیلی حال میده
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
arkantous
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج------سزد اگر همه دلبران دهندت باج
من یه داستان رو شروع میکنم بعد هر کی میاد یه جمله بهش اضافه میکنه و نفر بعد میاد ادامش میده
مثلا من میگم یکی بود و یکی نبود ....
نفر بعدی میاد میگه یه آدم بود که.....
نفر بعدیش: خیلی خفن بود ....
نفر بعدیش میگه: یه روز که داشت از خیابون رد میشد....
نفر بعد: یه ماشین خوشگل دید و ....
خیلی حال میده
اوکی الان ترتیبشو میدم :دی
ممنون بابت پیشنهادت