اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد/گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد/گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
نـــازنـــیـــنـــا مـــا بـــه نـــاز تـــو جــوانــی داده ایــم
دیــگــر اکــنــون بــا جــوانــان نــازکــن بـا مـا چـرا
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
از دوست به یادگار دردی دارم
ان درد به هزار درمان ندهم
ملکا ذکر تو گو یم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
گشتیم فنا ز دریای محبت
تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد
میندیش که هرکه یک نظر روی تو دید
دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد
دوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالیو درماندگی
بع بع بع
عین بده :دی
تعریف از خود نباشه :
تو دنیا حریفی نداریم - تو غارت دستی - هیچ رقیبی نداریم
البته اینو بگم که همیشه بدون طلا بازی می کنم. اگه با طلا باشی خو چاکرتم هستم لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید.
برای تغییر نام کاربری به لطفا ثبت نام کنید. مراجعه کنید.
قبل از هر گونه فعالییت در انجمن لطفا ثبت نام کنید. را مطالعه کنید.