یکی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشه*ای بر سر فرستاد
که جان می*کن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که می*کش
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او