صفحه 58 از 75 نخستنخست ... 848565758596068 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 571 تا 580 , از مجموع 741

موضوع: مشاعره :

  1. #571

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    یکی را ساخت شیرین کار و طناز
    که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
    یکی را تیشه*ای بر سر فرستاد
    که جان می*کن که فرهادی تو فرهاد
    یکی را کرد مجنون مشوش
    به لیلی داد زنجیرش که می*کش
    به هر ناچیز چیزی او دهد او
    عزیزان را عزیزی او دهد او
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


  2. #572

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    وگر توفیق او یک سو نهد پای
    نه از تدبیر کار آید نه از رای
    در آن موقف که لطفش روی پیچ است
    همه تدبیرها هیچ است، هیچ است
    خرد را گر نبخشد روشنایی
    بماند تا ابد در تیره رایی
    کمال عقل آن باشد در این راه
    که گوید نیستم از هیچ آگاه
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


  3. #573

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    هان ای صنم خواری مکن، ما را فرازاری مکن
    آبم به تاتاری مکن، تا دردسر نارم ترا
    جانا ز لطف ایزدی گر بر دل و جانم زدی
    هرگز نگویی انوری، روزی وفادارم ترا


    پ.ن: دوستان کم کاری میکنیدا
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


  4. #574

    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    نوشته ها
    9


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    لا یا أیها السّاقی! أدر کأساً وناوِلها! که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل*ها
    به بوی نافه*ای کآخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دل*ها!
    مرا در منزل جانان چه امن و عیش، چون هر دم جرس فریاد می*دارد که «بربندید محمل*ها»
    به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید! که سالک بی*خبر نبود ز راه و رسم منزل*ها
    شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل*ها؟
    همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخِر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل*ها؟
    حضوری گر همی*خواهی از او غایب مشو حافظ! متیٰ ما تلق من تهویٰ، دعِ الدنیا و اهملها

  5. تشکر BlackSword تشکر نمود
    پسندیدن BlackSword پسندید
  6. #575

    تاریخ عضویت
    May 2016
    نوشته ها
    0


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
    گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
    امیدوار بود آدمی به خیر کسان
    مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

  7. تشکر BlackSword تشکر نمود
    پسندیدن aTropaT, BlackSword پسندید
  8. #576

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    ترا کز نیکوان یاری نباشد*****مرا نزد تو مقداری نباشد
    نباشد دولت وصلت کسی را*****وگر باشد مرا باری نباشد
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


  9. تشکر aTropaT تشکر نمود
    پسندیدن aTropaT پسندید
  10. #577

    تاریخ عضویت
    May 2016
    محل سکونت
    دژکوب
    نوشته ها
    14


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 3 پست

    در همه عالم وفاداری کجاست **** غم به خروارست غمخواری کجاست
    درد دل چندان که گنجد در ضمیر ****حاصلست از عشق دلداری کجاست

  11. تشکر BlackSword تشکر نمود
    پسندیدن BlackSword پسندید
  12. #578

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
    کی بود ممکن که باشد خویشتن*داری مرا
    سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
    چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


  13. #579

    تاریخ عضویت
    May 2016
    محل سکونت
    دژکوب
    نوشته ها
    14


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 3 پست

    ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب.......وز شب تپانچه*ها زده بر روی آفتاب
    بر سیم ساده بیخته از مشک سوده*گرد..........بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
    باد می وزد …
    میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
    تصمیم با تو است . . .

  14. تشکر BlackSword تشکر نمود
    پسندیدن BlackSword پسندید
  15. #580

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    41


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را
    چو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفس ما را
    ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم
    وز عشق تو نه بس باشد ز هجران تو بس ما را
    ... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:

    یکی او خواندی، لا غیر.

    یکی را هم او خواندی هم غیر.

    یکی نه او خواندی، نه غیر او!

    آن خط سوم منم


صفحه 58 از 75 نخستنخست ... 848565758596068 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •