مشاعره :

[Theutates Thunder]

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

[** NAZI **]

مه من نقاب بگشا ز جمال کبريايي
که بتان فرو گذارند اساس خودنمايي
شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآيي
ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايي

[Knig}{T]

يکي گويد تويي سرمنزل خويش / به رفتن کوش و جز رفتن مينديش
يکي گويد که مقصد کوي يار است / وصال روي آن زيبا نگار است

[** NAZI **]

تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد

[Knig}{T]

در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم / بدان اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم

[** NAZI **]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

[Knig}{T]

مي*گفت با من هر زمان گر جان دهي با من امان ***** من مي برم فرمان بجان آن يار بي فرمان کجا؟

[** NAZI **]

آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[Knig}{T]

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا/بي*وفا حالا که من افتاده*ام از پا چرا

[** NAZI **]

آري آري نوجواني مي توان از سر گرفتن
گر توان با نوجوانان ريخت طرح زندگاني