مشاعره :

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

ایینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

[WondeR]

اوضاع جهان که بس مشوش بینی

چون طره ی دلبران مهوش بینی

گر دیده ی معرفت بدان بگشایی

آئینه ی حسن آن پریوش بینی

[Theutates Thunder]

یارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی
ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند
در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تققدی کن درویش بینوا را

[WondeR]

آسمان بوي اجابت مي دهد

بس که قنديل دعا آويخته است

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

تو قلب سپه را به آییین بدار
من اکنون پیاده کن کارزار

[Theutates Thunder]

روی در کعبه این کاخ کبود آمده ایم
چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم

در پناه علم سبز تو با چهره زرد
به تظلم ز بر چرخ کبود آمده ایم

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

ماییم نوای بی نوایی
بسمالله اگر حریف مایی

:دی

[WondeR]

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور

كليه احزان شود روزي گلستان غم مخور

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

تکراری بود !!

رفت از بر من انکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید این شهر توان بود !!