صفحه 17 از 75 نخستنخست ... 715161718192767 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 741

موضوع: مشاعره :

  1. #161

    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    جنوب غرب
    نوشته ها
    145


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    نقل قول نوشته اصلی توسط SiNA_NUMBER_2 نمایش پست ها
    باریکلا

    روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
    واندر طلب طعمه پرو بال بیاراست
    تو را من چشم در راهم شباهنگام
    در آن نوبت که بر جادره ها چون مرده ماران خفتگانند
    گرم یاد آوری یا نه
    من از یادت نمیکاهم
    تو را من چشم در راهم شباهنگام
    T.s7 R1 : a.lionلطفا ثبت نام کنید. T.s7 R2 : 3zar
    T.s7 R3 : schizophrenia
    L1:WhiteBird.P.M


  2. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
    پسندیدن ** NAZI ** پسندید
  3. #162

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    محل سکونت
    sW
    نوشته ها
    28


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
    سیمای شب آغشته به سیماب برآمد
    مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

    با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

  4. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  5. #163

    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    غارت گر دستی 1 ایران
    نوشته ها
    97


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    نقل قول نوشته اصلی توسط 3zar نمایش پست ها
    تو را من چشم در راهم شباهنگام
    در آن نوبت که بر جادره ها چون مرده ماران خفتگانند
    گرم یاد آوری یا نه
    من از یادت نمیکاهم
    تو را من چشم در راهم شباهنگام
    دادا یعنی تمام معنا گند زدی تو شعر. برو کتاب سال اول دبیرستانتو یه نگاه بنداز یادت بیاد !!
    نقل قول نوشته اصلی توسط majid maleki نمایش پست ها
    ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
    سیمای شب آغشته به سیماب برآمد
    دانی که چرا سر نهان با تو نگویم ؟
    طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
    تعریف از خود نباشه :
    تو دنیا حریفی نداریم - تو غارت دستی - هیچ رقیبی نداریم
    البته اینو بگم که همیشه بدون طلا بازی می کنم. اگه با طلا باشی خو چاکرتم هستم لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید.

  6. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  7. #164

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    محل سکونت
    sW
    نوشته ها
    28


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
    درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

    من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
    درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

    دال بده

    - - - Updated - - -

    تو را من چشم در راهم ...

    تو را من چشم در راهم شباهنگام

    که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

    وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم ،

    تو را من چشم در راهم .

    شباهنگام ، در آن دم ، که بر جا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند :

    در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام ،

    گرم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم ،

    تو را من چشم در راهم ...


    با اینکه حال نداشتم ولی چون قشنگ بود تایپش کردم...
    مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

    با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

  8. تشکر 3zar, ** NAZI ** تشکر نمود
  9. #165

    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    غارت گر دستی 1 ایران
    نوشته ها
    97


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    دانی ز چه غنچه خون کند چهره ز شرم ؟
    زان روی که کار او گل انداختن است

    ببین تو هنوز میخوای دال بدی به ما !!!
    تعریف از خود نباشه :
    تو دنیا حریفی نداریم - تو غارت دستی - هیچ رقیبی نداریم
    البته اینو بگم که همیشه بدون طلا بازی می کنم. اگه با طلا باشی خو چاکرتم هستم لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید.

  10. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  11. #166

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    محل سکونت
    sW
    نوشته ها
    28


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    نقل قول نوشته اصلی توسط SiNA_NUMBER_2 نمایش پست ها
    دانی ز چه غنچه خون کند چهره ز شرم ؟
    زان روی که کار او گل انداختن است

    ببین تو هنوز میخوای دال بدی به ما !!!
    من کلا تمام شعرهایی که خوندم به دال ختم میشن متاسفانه... مثل این بیت زیبا ازاستاد شهریار

    تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود

    طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود
    مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

    با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

  12. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  13. #167

    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    غارت گر دستی 1 ایران
    نوشته ها
    97


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    منم یکی از شعر های طولا نی بلدم به دال ختم میشه. مانند این

    دانی که چرا آب فرات گشته گل آلود
    شرمنده ز لعل و لب عطشان حسین است
    تعریف از خود نباشه :
    تو دنیا حریفی نداریم - تو غارت دستی - هیچ رقیبی نداریم
    البته اینو بگم که همیشه بدون طلا بازی می کنم. اگه با طلا باشی خو چاکرتم هستم لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید.

  14. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  15. #168

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    محل سکونت
    sW
    نوشته ها
    28


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    باو من کم آوردم... :دی

    ر بده

    تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار
    من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار

    تا بهار است دری از قفس من نگشاید
    وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
    مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

    با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

  16. #169

    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    محل سکونت
    غارت گر دستی 1 ایران
    نوشته ها
    97


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
    بادوست بگوییم که او محرم راز است

    خیلی قشنگ بود و البته تنها ر که بلد بودم :دی
    تعریف از خود نباشه :
    تو دنیا حریفی نداریم - تو غارت دستی - هیچ رقیبی نداریم
    البته اینو بگم که همیشه بدون طلا بازی می کنم. اگه با طلا باشی خو چاکرتم هستم لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید. لطفا ثبت نام کنید.

  17. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
  18. #170

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    محل سکونت
    sW
    نوشته ها
    28


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    احسنت... احسنت... :دی

    تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من

    واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
    مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

    با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

  19. تشکر ** NAZI ** تشکر نمود
صفحه 17 از 75 نخستنخست ... 715161718192767 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •