صفحه 54 از 71 نخستنخست ... 444525354555664 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 531 تا 540 , از مجموع 741

موضوع: مشاعره :

Hybrid View

  1. #1

    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    15


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    ما چون دو دريچه روبروي هم
    آگاه زهر بگو مگوي هم
    هر روز سلام و پرسش و خنده
    هر روز قرار روز آينده
    عمر آينه بهشت، اما…آه
    بيش از شب و روز تير و دي كوتاه
    اكنون دل من شكسته و خسته ست
    زيرا يكي از دريچه ها بسته ست
    نه مهر فسون، نه ماه جادو كرد
    نفرين به سفر، كه هر چه كرد او كرد

    زنده یاد مهدی اخوان ثالث
    از میان آنانی که برای دعای باران به تپه می روند


    آنانی به کار خود ایمان دارند که با خود چتر به همراه می برند


  2. #2

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
    باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
    ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
    نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
    در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
    هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
    ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
    روزی تفقدی کن درویش بی نوا را
    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
    با دوستان مروت با دشمنان مدارا
    در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
    گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
    آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
    اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
    هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
    کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
    سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
    دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
    آیینه سکندر جام می است بنگر
    تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
    خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
    ساقی بده بشارت رندان پارسا را
    حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
    ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

  3. #3

    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    نوشته ها
    118


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پريشان و دست كوته ماست

    حافظ

  4. #4

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    تو پند پدر همچنین یاددار

    به نیکی گرای و بدی باد دار


    فردوسی

  5. #5

    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

    مولانا

  6. #6

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟
    من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟
    تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟
    من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟
    تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟
    من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟
    تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
    من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟
    دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما
    من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟
    تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
    و من ار رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟
    من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
    و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟
    تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
    من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟
    تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
    من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟
    تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
    من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟

  7. #7

    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    نوشته ها
    0


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    هر گوشه سررسید من یعنی تو
    ایام خوش سعید من یعنی تو

    ای در تو خلاصه عشق، هستی، فردا
    لبخند بهار و عید من یعنی تو

  8. #8

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    وی بسا زور آفرین مرد دلیر

    هست در چنگال گرگ خود اسیر

    هر که گرگش را در اندازد به خاک

    رفته رفته می شود انسان پاک

    و آن که از گرگش خورد هر دم شکست

    گر چه انسان می نمایند، گرگ هست!

    و آن که با گرگش مدارا می کند،

    خلق و خوی گرگ پیدا می کند.

    در جوانی جان گرگت را بگیر!

    وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

    روز پیری، گر که باشی همچو شیر

    ناتوانی در مصاف گرگ پیر

    مردمان گر یکدگر را می درند

    گرگ هاشان رهنما و رهبرند

    این که انسان هست این سان دردمند

    گرگ ها فرمانروایی می کنند،

    و آن ستمکاران که با هم محرم اند

    گرگ هاشان آشنایان هم اند

    گرگ ها همراه و انسان ها غریب

    با که باید گفت این حال عجیب؟



    فریدون مشیری

  9. #9

    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    نوشته ها
    0


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 0 پست

    بر چهره ی زیبای محمد صلوات

    بر گنبد خضرای محمد صلوات

    سرتابه قدم آینه او زهراست

    تقدیه به زهرای محمد صلوات

  10. #10

    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    نوشته ها
    45


    محبوبیت کاربر
    یاد شده
    در 1 پست

    تو چقدر تنهایی ...


    گفتمش در پاسخ :


    تو چقدر حساسی ...


    تن من گر تنهاست...


    دل من با دلهاست...


    دوستانی دارم


    بهتر از برگ درخت


    که دعایم گویند و دعاشان گویم...


    یادشان دردل من ...


    قلبشان منزل من…...


    صافى آب مرا يادتو انداخت...رفيق...


    تو دلت سبز...


    لبت سرخ...


    چراغت روشن...


    چرخ روزيت هميشه چرخان...


    نفست داغ...


    تنت گرم...


    دعايت با من...



    "سهراب سپهري"

صفحه 54 از 71 نخستنخست ... 444525354555664 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •