-
دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟!!!!!!
-
یا رب این نوگل خندان که سپردی منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
-
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ناکامی از هجر تو نوشیدم
-
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیمژ!!!!
-
زمن نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
-
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
-
دو چشمِ آمنه بر روی احمد
گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا
چو می*بیند خمِ ابروی احمد
-
در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير كن قضا را
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
از همه سوی جهان جلوه*ی او می*بینم
جلوه*ی اوست جهان کز همه سو می*بینم
-
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد مي دارد كه بربنديد محمل ها