مشاعره :

[Theutates Thunder]

به ما نمیخوری آخه !!:دی

دلا ! تا کی در این زندان فریب این و آن بینی ؟
یکی زین چااه ظلمانی برون شو، تا جهان بینی

هنوز 2 3 تایی دال بلدم !! ی بده خوشگل !

به شما نمیخوریم ؟؟ :دی عجباااا....


آیتی بود عذاب انده حافظ بی تو

که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود


زور زدم تا به دال ختم شه :دی

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

قبول نیست !! باید ی میدادی الف دادی !! یکی دیگه بیت بنویس

[Theutates Thunder]

قبول نیست !! باید ی میدادی الف دادی !! یکی دیگه بیت بنویس

:دی حواسم نبود.

"یک دست جام باده و یک دست زلف یار"

این گونه بود ها! ، که بغل اختراع شد

:دی

- - - Updated - - -

یک شب میان شهر خرامید و عطسه زد

فرداش پنج دی ، و گسل اختراع شد*

- - - Updated - - -

دوتا ی دادم که ب دال ختم شه. عوض اشتباهی که مرتکب شدم.

البته دومی بیت بعدیه اولی هستش

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

دو قدم بیش نیست این همه راه
راه نزدیک شد سخن کوتاه

[Theutates Thunder]

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد


چو شمع ، صبحدمم شد ز مهر او روشن

که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

پسر خوب با من کل ننداز !!

دل خراب من دیگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازاین خراب تر نمیزند

[3zar]

پسر خوب با من کل ننداز !!

دل خراب من دیگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازاین خراب تر نمیزند

دلا غافل ز صبحانی چه حاصل؟
اسیر نفس شیطانی چه حاصل؟

[Theutates Thunder]

پسر خوب با من کل ننداز !!

دل خراب من دیگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازاین خراب تر نمیزند

دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود

شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود

- - - Updated - - -

دلا غافل ز صبحانی چه حاصل؟
اسیر نفس شیطانی چه حاصل؟

لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند

دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند

[SiƝƛ ƝƛFƛ$%KΞ$Ӈ²º¹³]

ببین تا فردا بشینی دال بیاری برام برات دال میزنم

در جوانی حاصل عمرم به نادانی گذشت
چناچه باقی بوود آن هم در پشیمانی گذشت

[Theutates Thunder]

ببین تا فردا بشینی دال بیاری برام برات دال میزنم

در جوانی حاصل عمرم به نادانی گذشت
چناچه باقی بوود آن هم در پشیمانی گذشت

ببین خود ب خود دال میاد. خودشو ناراحت نکن...

تا جهان باقی و آئین محبت باقی است

شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود