نقل قول نوشته اصلی توسط ViRus_13 نمایش پست ها
سلام به همه میبخشین پریدم تو حرفتون اقایون. منم یک چیز هایی رو با هادی جان موافقم ارش خان. خصوصا اونجا که میگه شما و سعید همیشه با هم هستین و از زمان ts7 که اولین واندر نگارش 4 دژکوب رو با همون سعید صد کردین و سرور ts9 که قدیمی تر بود هنو صد نکرده بود اگه درست یادم باشه و بازم اگه درست یادم باشه شما بهترین رکورد همر رومن زدی تو سرورهای معمولی با همون اک سزار اما داداشی ازون زمان سالیان میگذره بقول هادی جان شما کتیبه احمق یا فلان دیگه یادت نمیاد چیه برو گردو بازیت کن
( یا بهتر بگم شاید شما و سعید تو دژکوب واسه همه لاتین. اما واسه من و هادی جان شوکولاتین.دی)

اما یک چیز میدونم اونم اینکه بعضی حرفا شاید ناخوشایند باشه اما شاگرد باهوش مطلبو میچسبه و نحوه بیان رو !

بازم از همگی عذر میخوام
منو سعيد هميشه با هم بوديم.
داستانش هم به خيلي عقبتر از سرور 7 برميگرده.
سرور 7 كه تو و هادي تعريفشو شنيدين اصلا اينجوري هم نبود
تو همون سرور هم ما شوكولات بوديم

جريان كتيبه و گردو بازي هم تو درست ميگي
چون هادي بهت گفته بيا اينجوري بگو
ولي هادي ميدونه كه اينجوري كه بهت گفته نيست
دركل ميخوام بگم با طناب پوسيده هادي تو چاه نرو
نه از بازي سر در مياره و نه ميخواد كه سر در بياره
اينو جديدا متوجه شدم

- - - Updated - - -

نقل قول نوشته اصلی توسط saeed نمایش پست ها
احمد جان (درست شناختم ؟؟) داستان این تاپیک نیست این تاپیک رو اولش گاف دادم خودمم قبول دارم
حالا تو c1 نبودی بهت بگم دقیقا چیشد
یه اقایی کنار ما ده داشت تو 10*10 مابود
ما کتیبه انبار رو چیف کردیم از ناتار
احمق منحصر رو هم با دف ساز زدیم پایتخت رو انباراشو بالا دادیم قرار بود فرداش انبار جابه جابشه احمق رو بیاریم تو کپ
شبش همون آغا به من نامه داد من دارم میرم اگه هستی بیا یه غارت برام بزن
گفتم نه منم دارم میرم شب خوش
صبح هم اومدیدم دیدیم یه نامه رو اکنته کتیبه هم رفته
صبح دفمون کامل صفر شد
انبار هم 30-40 خونه فاصله داشت از ده کده ها فک کنم قرار هم نبود ازش دفاع کنیم

این داستان هم آرش باز کرد وگرنه خودم ول کرده بودم

------
w1 بود حافظه من داغونه

سعيد جان
اين آقا احمد ويروس نيستن