آقا من چادر و اینا نمیدونم چیه
دست راست و چپم فرقشو نمی دونم فقط میدونم یکی زده کتیبه رو با خزانه بیست با خودش آورده
باهاش که حرف زدن گفت ارث بابامه
من دیگه روم نشد چیزی بگم!!!
ولی بهش گفتم خزانه پس بده ما خودمون داریم گفت سری بعد اگه چیزی داست باشه!