نیکول: «بنظر نمی*رسه اهل اینجا باشی.»

براندون: «بنظر می*رسه اهل کجا باشم؟»

نیکول: «یه جای... زیبا.»

- - - Updated - - -

رابرت: اوه... واو... آلینای خواننده

آلینا: تو و من می*دونیم که من واقعاً کی هستم

رابرت: من فکر می*کنم که تو هرچیزی که بخوای می*تونی باشی

آلینا: شاید توی دنیای تو، رابرت. توی دنیای من واقعاً همچین چیزی اتفاق نمی*افته

رابرت: دنیاتو عوض کن

- - - Updated - - -

الوی: «بمون...»
الویرا: «این کلمۀ خطرناک.»
الوی: «می‏ خوام باهات بیام.»
الویرا: «پس اینطور؛ من دارم نمی‏رم و تو داری نمی‏مونی... این یعنی عشق ما جدایی نمی‏شناسه...»