-
نوشته اصلی توسط
shoshor
تو شنیدی که دلم گفت: بمان ایست نرو...؟
بخدا وقت خداحافظیت نیست نرو...
نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست،
گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست نرو...
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو،
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو،
تو اگر کوچ کنی بغض دلم میشکند،
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو،
بخدا وقت خداحافظیت نیست نرو...
وصف تو کار واژه های لال من نیست این شعر های عاشقانه مال من نیست
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
WhiteBird
وصف تو کار واژه های لال من نیست این شعر های عاشقانه مال من نیست
تاب بنفشه می*دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می*درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می*کند شب همه شب دعای تو
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
SABER.
تاب بنفشه می*دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می*درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می*کند شب همه شب دعای تو
نشستم روی ساحل، حال دریا را نمیدانم!
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم !
چرا اینقدر مردم از حقایق رویگردانند؟!
دلیل این همه انکار و*حاشا را نمیدانم!
G1:gorzii2
J1:blueboy
K1:mr.daner
L1:man.j
final:No00oBs
k5:mage darim5x
ir:man.j
متضادترین قضیه دنیا اینه که:
حتی کسی که بخواد بفهمه بیشعوره ؛ باید شعور داشته باشه!!
اين ؛ كار رو سخت ميكنه !
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
shoshor
نشستم روی ساحل، حال دریا را نمیدانم!
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم !
چرا اینقدر مردم از حقایق رویگردانند؟!
دلیل این همه انکار و*حاشا را نمیدانم!
میازار موری که دانه*کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
ما جوانمردی پیشه خود کرده ایم...
@همیشه دنیا اونجوری نیست که تصورشو میکنی@
-
هر که در این بزم مقرب تر است/جام بلا بیشترش می دهند
- - - Updated - - -
خورشید که زد شعر سپیدی بنویس
برنامه ی جذاب مفیدی بنویس
خورشید هم از شعر خوشش می آید
هرصبح رباعی جدیدی بنویس
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
WhiteBird
وصف تو کار واژه های لال من نیست این شعر های عاشقانه مال من نیست
تو کــــه دور از منـــــی دل در برم نی
هوایـــــی غیـــــر وصلت در سرم نی
به جــــانت دلبــــرا کـــــز هر دو عالم
تمنـــــای دگــــــر جــــز دلبــــــرم نی
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
BlackSword
رفتی و شد بی تو جانم زار، باز آی و ببین
سینه ای دارم ز هجر افگار، باز آی و ببین
بر سر راه تو زان بادی که از سویت رسید
دیده من پر خس و پر خار، باز آی و ببین
امیرخسرو دهلوی
نمـــــی دونــم دلم دیوانهٔ کیست
کجــــــا آواره و در خـــــانهٔ کیست
نمـــــی دونم دل ســــر گشتهٔ مو
اسیــــــر نرگس مستـــانهٔ کیست
(بابا طاهر)
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
BlackSword
تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق در نامه
بیا کز دست تو هم پیش تو پاره کنم جامه
ترا خال بلاپرور چو نقطه بر رخ چون مه
مرا داغت به پیشانی چو عنوان بر سر نامه
امیرخسرو دهلوی
هر چند كه خسته ايم از اين حال نيا!
شرمنده! اگر ندارد اشكال نيا!
ما خط تمام نامه هامان كوفي است
آقاي گلم زبان من لال نيا! .......
جلیل صفربیگی
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
M3nTaL
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
«حافظ»
دلا از دست تنــــهایی بــه جانم
ز آه و نـــــالــــهٔ خــــود در فغانم
شبــــــان تــــــــار از درد جدایی
کنـــــد فـــریاد مغــــز استخوانم
بابا طاهر
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
M3nTaL
ﻧﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺟﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻰ
ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﻏﻤﺰﻩ ﺭﺑﻮﺩﻯ ﺩﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻰ
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺁﺷﻔﺘﮕﺎﻥ ﺑﺒﺨﺸﺎﻳﻰ
ﺯﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺁﺷﻔﺘﻪﺗﺮ ﭼﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻰ
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی
بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی
بابی انت و امّی
تو که از مرگ و حیات، این همه فخری و مباهات
علی ای قبله حاجات
گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی
بابی انت و امّی
استاد شهریار
- - - Updated - - -
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
BlackSword
تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق در نامه
بیا کز دست تو هم پیش تو پاره کنم جامه
ترا خال بلاپرور چو نقطه بر رخ چون مه
مرا داغت به پیشانی چو عنوان بر سر نامه
امیرخسرو دهلوی
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی*کار کجاست
حافظ
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
تا چند کوشی آخر در خون بیگناهان********آهسته تر زمانی، ای میر کج کلاهان
چندان که بینم آن رو، چشمم نمی شود پر******چون دیدن گدایان بر خوان پادشاهان
باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .
-
نوشته اصلی توسط
MOD DeadShot
تا چند کوشی آخر در خون بیگناهان********آهسته تر زمانی، ای میر کج کلاهان
چندان که بینم آن رو، چشمم نمی شود پر******چون دیدن گدایان بر خوان پادشاهان
نشود دیدهٔ من باز چو بادام به سنگ
بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
هست با مردم دیوانه سر و کار مرا
دل همان طفل مزاج است اگر پیرم من
صائب تبریزی
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
مولوی
از میان آنانی که برای دعای باران به تپه می روند
آنانی به کار خود ایمان دارند که با خود چتر به همراه می برند
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
تیر و تبر ببر به بر پیر تیزگر / گو پیر تیز کن تبر از تیر تیزتر
زندگی واسه من یه پنج برعکسه نصف ماله من نصفش در دسته کسیه که منو کشت و گذاشت جلوم یه ره در بسته
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن