-
درست اول اين نوبهار عاشق شد دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 2 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
صد آفرین به همت مرغی شكسته بال
كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
افسرده*ای كه تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
(مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت
شكر خدا كه همره باد خزان گذشت
مشفق کاشانی
لطفا ثبت نام کنید. نوشته اصلی توسط
نیکی فیروز کوهی
تاریک باد
خانه ی مردی که
نمی جنگد
برای زنی که دوستش دارد
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
توانا بود هر که دانا بود :دی
بگذار هرچه از دست میرود برود
من آن را میخواهم
که به التماس آلوده نباشد ؛
حتی زندگی را ...
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
نوشته اصلی توسط
M.Brain
توانا بود هر که دانا بود :دی
لطفا بیت رو کامل کن!
توانا بود هرکه دانا بود / ز دانش دل پیر برنا بود
د: دلي كز معرفت نور و صفا ديد / به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
-
محبوبیت کاربر - 1 تشکر, 3 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
دوزخی کیشی بهشتی روی و قد ...... آهو چشمی حلقه زلفی لاله خد
لب چنان کز خامهٔ نقاش چین ...... برچکد از سیم بر شنگرف مد
گر ببخشد حسن خود بر زنگیان ...... ترک را بی*شک ز زنگ آید حسد
بینیی چون تارک ابریشمین ...... بسته بر تارک ز ابریشم عقد
از فروسو گنج و از برسو بهشت ....... سوزنی سیمین میان هر دو حد
ابوشعیب هروی
لطفا ثبت نام کنید. نوشته اصلی توسط
نیکی فیروز کوهی
تاریک باد
خانه ی مردی که
نمی جنگد
برای زنی که دوستش دارد
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
در شگفتم که در این مدت ایام فراق*****برگرفتی ز حریفان دل و دل می*دادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی*****که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خواندی، لا غیر.
یکی را هم او خواندی هم غیر.
یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
ترک از درم درآمد، خندانک آن خوبروی چابک، مهمانک
رابعه بلخی
لطفا ثبت نام کنید. نوشته اصلی توسط
نیکی فیروز کوهی
تاریک باد
خانه ی مردی که
نمی جنگد
برای زنی که دوستش دارد
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
کنون به آب می لعل خرقه می*شویم *****نصیبه ازل از خود نمی*توان انداخت
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود*****که بخشش ازلش در می مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان*****مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خواندی، لا غیر.
یکی را هم او خواندی هم غیر.
یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
تاریک کوچه*های مرا آفتاب کن
با داغ*های تازه، دلم را مجاب کن
ابری غریب در دل من رخنه کرده است
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن
-
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف*********که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
آنکه میلش سوی حق*بینی و حق*گویی بود*******سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت
... آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خواندی، لا غیر.
یکی را هم او خواندی هم غیر.
یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
-
محبوبیت کاربر - 0 تشکر, 1 پسندیدن, 0 نپسندیدن