مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز
خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم
شهریار
شب خوش![]()
مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز
خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم
شهریار
شب خوش![]()
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
			
				** NAZI ** تشکر نمود
			
		
			
				** NAZI ** پسندید