نوشته اصلی توسط MOD S^-A-^W یکی برزیگرک نالان درین دشت بخون دیدگان آلاله می*کشت همی کشت و همی گفت ای دریغا بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیجاره دلم در غم بسیار افتاد بسیار فتاده بود اندر غم عشق اما نه چنین زار که اینبار افتاد
T.s7 R1 : a.lionلطفا ثبت نام کنید. T.s7 R2 : 3zar T.s7 R3 : schizophrenia L1:WhiteBird.P.M
انتخاب سریع یک انجمن
مشاهده قوانین انجمن