تو چه کردی که دلم را به تنم لرزاندی
یک شبه آمدی وُ در دلم عُمری مانـدی

در نگاهت چه فروغی نهان بود، که از پرتو ِآن
عشق، بر دخمه ی تاریکِ دلم افشاندی