نیست در عالم ز هجران تلخ تر هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
نوع: ارسال ها; کاربر: Sadegh-WaNTeD
نیست در عالم ز هجران تلخ تر هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت
ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت
دادا با " ی " باید بگی ....
من زودتر با " د " گفتم :d
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی
شهریار
یه روز از همین روزا روی شب پا می زارم. توی قاب لحظه ها عکس فردا میزارم.
تا که خوب خوب بشه زخمای دلواپسی عشق مرهم میکنم روی دلها میزارم.
تو وجود آدما حس آشنایی هست مثه حس من و تو اسمشو ما...
نابرده رنج ، گنج میسر میشود
مزد آن گرفت که پارتی و پول داشت.....
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش بدیدم که ملائک در میخانه زدند؟؟