به جان خودت ددی برا خودش کسیه حالا شما درکش نمی کنی به من چه آخه
من دیگه نمیام اینجا چون داستان رو به قصه کودک در حال حرکت 1184
نوع: ارسال ها; کاربر: cyrous
به جان خودت ددی برا خودش کسیه حالا شما درکش نمی کنی به من چه آخه
من دیگه نمیام اینجا چون داستان رو به قصه کودک در حال حرکت 1184
پشت در کسی نبود جز ددی با دسته گل و شیرینی و ...
یه چند نفر رو نازی خانم با کتک اینجوری 1182 بیاریدتو این بخش تاکی میخواید تنهایی برا خودتون قصه بگید
چی کار داری کی از کجا وصل میشه برادر من بازیتو کن
بعد هم سقف رو سر میاد ن توسر 1174
ومن باخودم فکرکردم یعنی آرش اومده برا سرور فینال مگه یادش رفته سال پیش چیکارش کردیم1175
که من گفتم آب رو حروم نکنید و با لگد ددی رو به هوش اوردم و...
و در حالی که 3 نصف شب رو دهکده اتک بود نت سراسری قط شد و... 1154
- - - Updated - - -
معلوم شما هنوز پدر نشدی از این چیزا خبر نداری اشکال نداره چون من هم نشدم 1155
داشت پوشک بچه شو عوض میکرد اما...:d
و اون صدای گوش خراش ددی بود که داشت ...
و ددی قول داد پسر خوبی باشه و دیگه ...
ولی خون جلو چشمهای نازی رو گرفته بود و ...
یه نقش داری بسه دیگه حالا میخوای پاتو بکنی تو کفش آقا هادی بزرگترت 1151
ادامه داستان ...
نازی میخواست پست مدیریت هادی رو بالا بکشه برا همین ...
و اینجا من خودم میام تو داستان تا از هادی تعهد محضری بگیرم و ...
با سوزن هادی رو تهدید کرد که دیگه بچه ها رو بن نکنه و هادی گفت ...
نخیرم تموم نشد بلکه پیمان که زیر چشش ای رنگی شده بود سوزن گلدوزی رو برداشت ...
اسپم : پیمان جان جز شما اینجا کسی نیست بشه باهاش داستان رو ادامه داد الان هادی رو جات بیاریم تو سناریو به سوت دوم...
گفت من با تو نبودم با پیمان بودم که یه دفعه مث فشنگ پیمان تفنگ سر رسید خخخخ
'گفت من خوابم میاد تا کی رو اکانت باشم پس لعنت فرستاد به هرچی جانشین و دوال به درد نخوره 1142
, و امید درگیر برنامه ریزی برا سرور فینال بود نازی رو آدم حساب نکرد چون ایشون یه فرشته ان :d