نمک دون......بابا داستان به.....گرفتیhttp://www.pic4ever.com/images/gaah.gif
از ددی سراغ کتیبه رو گرفت و ددی.........http://www.pic4ever.com/images/hanghead.gif
نوع: ارسال ها; کاربر: Spartacus
نمک دون......بابا داستان به.....گرفتیhttp://www.pic4ever.com/images/gaah.gif
از ددی سراغ کتیبه رو گرفت و ددی.........http://www.pic4ever.com/images/hanghead.gif
پس بی معظلی رفت پیش ددی و.......http://www.pic4ever.com/images/Ghelyon.gif
بدست بیاره !!!ددی از سال ها قبل یه کتیبه دستشه...http://www.pic4ever.com/images/7165.gif
کار کار یه خودیه.....یه جاسوس بینمون هست...http://www.pic4ever.com/images/112.gif
پوآرو زنگ زد به مد کورلئونه..تا واسش نیرو پشتیبانی بریزه تو محل....:دیhttp://www.pic4ever.com/images/grouphug.gif
پوآرو به دنبال تعمیر کار افتاد مثل عقاب زیر نظرش داشت..........http://www.pic4ever.com/images/www_MyEmoticons_com__fishing.gif
پوآرو دید چکو که تعمیر کتر ازش قایم کرد و زیر نظرش گرفت ،تا بفهمه چه رابطه ای بین .....http://www.pic4ever.com/images/Just_Cuz_06.gif
داشتان به کجا کشبدhttp://www.pic4ever.com/images/2mo5pow.gifدنیال زیر بغل مار هستیدhttp://www.pic4ever.com/images/3ztzsjm.gif
پوآرو زود خودشو بالای سر تعمیر کار رسوند،چکه تو دست از طرفه...
مال مادر فرانکیهhttp://www.pic4ever.com/images/2i8d4ao.gif :دی
علی مو رو برداشت و داد آزمایشگاه ......
علی باید سر نخ ها رو دنبال کنه...اولین سر نخ بر میگرده به....http://www.pic4ever.com/images/2mo5pow.gif
مود پوارو ................http://www.pic4ever.com/images/47b20s0.gif
ولی آرش در قبال این کار 100 هزار اسپم میخوادhttp://www.pic4ever.com/images/127fs1866968.gif.......
از کجا حور کنن این همه پول رو.......http://www.pic4ever.com/images/Ghelyon.gif
مثل این که اون دو نفر در قبال کاری که ددی میخواست ،پول زیادی میخواستند....ددی تا صبح بیدار بودhttp://www.pic4ever.com/images/127fs1982754.gif
یعنی مدارک کجاست؟؟؟؟من خدوم اونو تو انباری غایم کردم......یعنی کسی ور داشته....http://www.pic4ever.com/images/97.gif
تا از انباری چندتا مدرک بیاره....http://www.pic4ever.com/images/reading.gif
http://www.pic4ever.com/images/www_MyEmoticons_com__fishing.gif
ددی گفت یکی بود (مجید خرسه) یکی نبود (رضا کوسه :دی).................
تا به این فکر افتاد ددی ،کل داستان رو به دخملش نازی بگه....داستان مربوط به 7 سال پیش برمیگده زمانی که اولین ورژن دژکوب ارائه شد......:cool:
و یه سری عکس و کاغذ بود......ددی نزاشت دقیق ببینم توش چه؟؟؟؟یعنی چه بود که ددی از من پنهان کرد........
روش نوشته شده بود ،من برگشتم.این سوغات منه برای شما........
شما ها همش به فکر مردن و کشتن هستی.................کلا دوست دارید موضوع جنایی بشه....یکی تو این درگیری بمیره.......بعد داستان تموم شه....
با نازی خانم کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بیا در ایجا رو...
حالا گریه نکن...........دلم ریش میشه.........:(
بیا .بیا . بیا عزیزم.....قربونت برم تو کوپل spartacus .....................
همینه دیگه .............قرار نیست که داستانو جنایی...
به دلیل این که دوست عزیزمون با پاسخی که دادن داستان رو به انحراف میکشند ..از پاسخ ایشان صرف نظر میشه و به ادامه داستان میپردازیم : دی:mad:
- - - Updated - - -
اخه مگه میشه کسی پشت در نباشه...
که ددی گفت بزار خودم باز میکنم،ددی در باز کرد.خودش بود؛واقعا برگشته بود ......................