ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺗﻮﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ، ﭼﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﯼ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ، ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
نوع: ارسال ها; کاربر: lucifer
ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺗﻮﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ، ﭼﺮﺍ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﯼ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ، ﯾﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ
تا میتوانی آتش دلها خموش کن
مگذار بر فلک برود دود آه را
جز محنت عذاب نبینی به عمر خویش
گر نشنوی بجان سخن خیر خواه را
من محبت میفروشم، تو محبت میخری ؟
خسته از تنهاییم ،من را به همره میبری ؟
شاعری هستم شکسته، مونس من دفترم
دفترم را میفروشم، شعرهایم میخری ؟
من مقام عشق را تعبیر آتش می کنم
با دهان کاغذی ، تفسیر آتش می کنم
نیک می دانم سر آغاز جهان عشق است و بس
بی سبب دوری از این اکسیر آتش می کنم
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند