اره هنوز بابا نشدم و فعلا تصمیم هم ندارم بابا بشم........چیه:دی
که تصمیم گرفت به جای دهکده بره با شلوار گل منگولی به خود ددی اتک بده و.........:o
نمایش نسخه قابل چاپ
اره هنوز بابا نشدم و فعلا تصمیم هم ندارم بابا بشم........چیه:دی
که تصمیم گرفت به جای دهکده بره با شلوار گل منگولی به خود ددی اتک بده و.........:o
و این چنین شد که رفت گل های شلوار گل گلی ددی رو قیچی کرد و .......
صبح آن رو در حالی که همه میخاستن وارد شرکت شن با صحنه ای برخورد کردند که ددی................:cool:
همه با علامتی تعجب رو کلشون به ددی نگاه میکردند،که بیهوش وسط راهرو شرکت افتاده و تشتکش پریده....
و نازی با دیدن این صحنه سریع رفت به سمت ددی و گفت چرا نگاه میکنید .......................:دی دی دی;)
چه قدر اینجا خلوت .........خودم برای خودم داستان میگم....عجب
سیستمم خراب بوووود
الان اومدم ساری
بله نازی برگشت گفت که چرا اینجوری نگاه میکنید یکی بره اب بیاره .....
که من گفتم آب رو حروم نکنید و با لگد ددی رو به هوش اوردم و...
طفلکی ددی
بعد که ددی به هوش اومد ازش پرسیدیم که چی شده و اون گفت ارش اومدههههه و دوباره از هوش رفت ....
چی کار داری کی از کجا وصل میشه برادر من بازیتو کن
بعد هم سقف رو سر میاد ن توسر فایل پیوست 1174
ومن باخودم فکرکردم یعنی آرش اومده برا سرور فینال مگه یادش رفته سال پیش چیکارش کردیمفایل پیوست 1175
نه به من مربوط نیست از کجا وصل میشه...من فکر میکردم چون ایشون مدیره.....وبازم فکر میکردم شرکت هم تهرانه...همچین سوالی رو پرسیدم :confused: مثلا فکر کردی من از کجا وصل مبشم؟؟؟؟فعلا یه تریپ رفتم رو شاخ آفریقا یه چندتا حیوووووون جدید شکار کنم :دی
نازی با خودش فکر میکرد درسته که سال پیش شکست خورد تو مسابقات فینال.....ولی آرش یه قهرمان بلا مانع هست.....6 سال قهرمانی پشت سر هم و دردسر های قهرمانی اون که رو سر نازی و ددی میرخت،نازی به این فکر افتاد که چه جوری ..........;)