نمایش نسخه قابل چاپ
در این اینجا شما جمله که در زیر نوشته شده رو ادامه میدید تا در اخر ی داستان قشنگ بشه
ما در اخر تمام جمله هایی که شما ادامه دادید رودر یک داستان کامل جمع کرده و برای شمابه اشتراک میزاریم
حالا جمله
omid داشت بر روی اکانتش کار میکرد که ناگهان متوجه اتک بر روی اکانتش شد و..................
و مشخصه دیگه فول اکانت محاجم رو با کتک بن و یدونه میزنه پس گردن محاجم بره دنبال بازیش که دیگه با اک ادمین اتک نده.:)نقل قول:
نوشته اصلی توسط 4567
دستش هم درد نکنه بهتر ازین نمیشد دف کرد. دیی
با این جمله فقط شد داستان کوته ساخت خووو
شما ی جمله بگو
شما اگر لطف کنی و با آندر تِیکِر جمله بسازی ممنون میشم دوستان. دی
اندر تیکر همون کشتی کج کاره؟ باشه
اندر تیکر در حال ول چرخیدن بود که....
خب این خوبه
در حال ول چرخیدن بود که ناگهان به سرش زد بره یه اتک رو امید بذاره و این کارو کرد بقیه داستانم میدونید چی شد دیگه....نقل قول:
نوشته اصلی توسط 4567
:)نقل قول:
نوشته اصلی توسط 4567
و امید ناگهان متوجه شد ونقل قول:
نوشته اصلی توسط yenafar
امید متوجه شد و زنگ زد جان سینا!!! جان سینا بچه ها رو جمع کرد امد قشون کشی!!! تا همین حین باتیستا رسید کنار اندرتیکر و.....
اندر تیکر کاری نمیتونست بکنه که دید باتیستا ی لشکر گرزدار اورده در همین لحظات بود که
شایان شانگفی با تی کی هاش رسید. سیبیلی تاب داد و گفت:.....
این جا چه خبره ؟ بعد همه به تعجب به پشتش خیره شدند
که یهو بروک لیزنر از اتاقش اومد بیرون داد زد پرسپولیس گل چهارمم زد :)
در همین حین کلاه گیس مظلومی افتاد از سرش و ...
تا من یه کم سیبیلامو راستو ریست میکنم تایم لند اتک رو امید رو بذارید کف چنل میخام اندرتیکرو کانتر کنم بره همون کشتی کجشو ادامه بده تایمو گذاشتن دید تایم گذشته و همرش به همر اندره نمیرسه بد جور ضایع شد میدونید چیکار کرد؟؟
چیکار کرد؟