-
مشاعره :
سلامی دوباره دوستان :
از اسم تاپیک معلومه : نفر اول 1_3 بیت شعر میذاره و نفر بعد با حرف آخر شعر ، جواب رو مینویسه .
استسناء : اگر حرفی پیدا نشد ، با حرف بعدی در الفبا بنویسید : مثال : حرف ژ تبدیل میشه به حرف س .
فوانین : http://forum.dejkoob.ir/showthread.php?t=9
شروع میکنیم :
برون رفت فروهل ابا زنگله / دو جنگی به کردار شیر یله ؛
به ایران نبرده به تیروکمان / نبد چون فروهل سواری دمان .
-
نابرده رنج گنچ میسر نمش یود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
-
دی شیخ همی گشت و گفت / کز دیو و دد ملول و انسانم آرزوست .
-
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
-
ز یاقوت سرخست چرخ کبود / نه از آتش و نه از گرد و دود .(اشاره به اهمیت خورشید در زندگی،فردوسی شاهنامه اندر آفرینش خورشید .)
-
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
-
یکی تیر زد بر برش / که بردوخت با ترگ رومی برش .
-
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
-
در بخشش و دادن آمد پدید / ببخشید دانا چنان چون سزید
-
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده - خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
-
دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟!!!!!!
-
یا رب این نوگل خندان که سپردی منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
-
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ناکامی از هجر تو نوشیدم
-
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیمژ!!!!
-
زمن نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
-
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
-
دو چشمِ آمنه بر روی احمد
گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا
چو می*بیند خمِ ابروی احمد
-
در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير كن قضا را
-
از همه سوی جهان جلوه*ی او می*بینم
جلوه*ی اوست جهان کز همه سو می*بینم
-
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد مي دارد كه بربنديد محمل ها
-
اگر این داغ جگرسوز که بر جان منست
بر دل کوه نهی سنگ به آواز آید
-
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما
-
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
-
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
-
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا؟
-
اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم
جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكرخا را
-
از خویش گریزانم وسوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
-
هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
-
می نوش که عمر جاودانه این است
خوش باش دمی که زندگانی این است
-
ترا با غیر میبینم و صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
-
دل به دلبر گر سپاری دل بری
دل بری کن تا بیابی دلبری
-
یارب امان ده تا باز بینم
چشم محبان روی حبیبان
-
نمی دانم چه تاثیریست در عشق
که بیمارش به صحت نیست مایل
-
لب بر لبم نهاد و به من گفـت با نگاه
اينـک همان لبی كه قرار تـو بـرده بود
-
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی
-
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
-
نـشـانـم پـیـش تـیـرش کـاش تـیرش بر نشان آید
کـه پـیـشـم از پـی تـیـر خـود آن ابـرو کـمان آید
-
دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله
امروز می در می دهد تا برکند از ما قب
-
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج
آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج
-
جان چو سوی وطن رود آب به جوی من رود
تا سوی گولخن رود طبع خسیس ژاژخا