که چه جوری میتونن از دست دردسرای ارش خلاص شن که یهویی.....
نمایش نسخه قابل چاپ
که چه جوری میتونن از دست دردسرای ارش خلاص شن که یهویی.....
به فکرم رسید چه جوری کله پاش کنم !!!!!دلم خنک شده........:mad:
یهویی در فروم رو زدن ، نازی رفت دره باز کنه .....
که ددی گفت بزار خودم باز میکنم،ددی در باز کرد.خودش بود؛واقعا برگشته بود ......................
پشت در کسی نبود جز ددی با دسته گل و شیرینی و ...
یه چند نفر رو نازی خانم با کتک اینجوری فایل پیوست 1182 بیاریدتو این بخش تاکی میخواید تنهایی برا خودتون قصه بگید
به دلیل این که دوست عزیزمون با پاسخی که دادن داستان رو به انحراف میکشند ..از پاسخ ایشان صرف نظر میشه و به ادامه داستان میپردازیم : دی:mad:
- - - Updated - - -
اخه مگه میشه کسی پشت در نباشه داش............نویسنده خوبی نمیشی داشششش:(
اون کسی نبود که من فکر میکردم من از فشار زیاد خیال ورم داشته بود؛ بدها فهمیدم از طرف ددی از راهی دوری به کمک ما امده بودو ولی تنها چیزی که نمیدونستم، که چه جوری ...........
به جان خودت ددی برا خودش کسیه حالا شما درکش نمی کنی به من چه آخه
من دیگه نمیام اینجا چون داستان رو به قصه کودک در حال حرکت فایل پیوست 1184
حالا گریه نکن...........دلم ریش میشه.........:(
بیا .بیا . بیا عزیزم.....قربونت برم تو کوپل spartacus .....................
همینه دیگه .............قرار نیست که داستانو جنایی کنیم.....................مسخره بازی در میاریم ....حال کنیم
طرف فکر کرده ....قراره چاپ بشه داستان :دی
بعد مچش پیچ خورد و مرد