ازین پرده برتر، سخن گاه نیست / ز هستی، بد اندیشه را راه نیست .
نمایش نسخه قابل چاپ
ازین پرده برتر، سخن گاه نیست / ز هستی، بد اندیشه را راه نیست .
نو مو میبینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارت های ابرو
وفا نکردی و کردم, جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم, بریدی و نبریدم
من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم
مستیــــ هـــم درد مــنـــو دوا نمـیــــــــــــــــــکنه
هرشب ز عشق روی تو ای آفتاب روی از دود آه تیره کنم روی ماه را
ای عقل مرا کفایت از تو
شام پای من و نهار از تو !
وصف تو کار واژه های لال من نیست این شعر های عاشقانه مال من نیست
تو نیکی می کن و در دجله انداز،،،،،،، که ایزد در بیابانت دهد باز
ز شیر شتر خوردن و سوسمار***عرب را بدانجا رسیدست کار که تاج کیانی کند ارزو