همه با من سر لج دارن
بابا من گناه دارم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
نمایش نسخه قابل چاپ
همه با من سر لج دارن
بابا من گناه دارم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
ماییم به صد هزار غم رفته به خاک
پیدا شده در جهان و بنهفته به خاک
بالاخره از " م " تموم شدیم :دی
در آتش عشق تو، خليلانه خزيديم
در مسلخ عشّاق تو، فرزانه و فرديم
ای بس که به خاک من مسکین آیند
گویند که این تویی چنین خفته به خاک
تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت
از تشنگیت تمام دنیا می سوخت