به شما نمیخوریم ؟؟ :دی عجباااا....
آیتی بود عذاب انده حافظ بی تو
که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود
زور زدم تا به دال ختم شه :دی
نمایش نسخه قابل چاپ
قبول نیست !! باید ی میدادی الف دادی !! یکی دیگه بیت بنویس ;)
:دی حواسم نبود.
"یک دست جام باده و یک دست زلف یار"
این گونه بود ها! ، که بغل اختراع شد
:دی
- - - Updated - - -
یک شب میان شهر خرامید و عطسه زد
فرداش پنج دی ، و گسل اختراع شد*
- - - Updated - - -
دوتا ی دادم که ب دال ختم شه. عوض اشتباهی که مرتکب شدم. ;)
البته دومی بیت بعدیه اولی هستش
دو قدم بیش نیست این همه راه
راه نزدیک شد سخن کوتاه
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع ، صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
پسر خوب با من کل ننداز !!
دل خراب من دیگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازاین خراب تر نمیزند
ببین تا فردا بشینی دال بیاری برام برات دال میزنم
در جوانی حاصل عمرم به نادانی گذشت
چناچه باقی بوود آن هم در پشیمانی گذشت